روز مرگی بد جوری به اعمال ادم می پیچد امروز فکر میکنم ایا شرایط فیزیکی وتغییرات شیمیایی در بدن انسان برای ایجاد یک تفکر ویک رفتار خوب ویا بد مهمتر است یا این تفکر است که بصورت انتضاعی ومجرد تحت تاثیر شرایط اجتماعی وبیرونی موجبات تغییر در فعل انفعالات بدنی می شود ساده تر بگویم مثلا امروز پرخاشگری می کنی که بدلیل سردرد وتهوع بوده است ایا این سردرد که خود بدلیل کاهش ویا افزایش بعضی عناصر در بدن ایجاد میشود را میگوییم در نظر بگیریم تو را از نظر روحی بیمار میکند وبرای در مان روحیه نیاز به رفتارهای درمانگر داری همدردی میخواهی مهربانی میخواهی ودر کنارش دارو یعنی انم عناصری که باعث بروز این وضعیت شده را باید بحالت طبیعی در اری ...مثلا ید یا پتاسیم ویا کمبود اهن را ...بیشتر جلومی روی می بینی خواب هم لازم داری کهاینهم باز کمبودش باعث ترشح فلان انزیم وبالا رفن فلان عنصر وتاثیر در سلول های بهمان شده است .... اینقدر به این فکر کردم که به این نتیجه رسیده که انسان یعنی عنصر وروح هم تحت تاثیر همین عناصر شکل میگیرد ومتاثر از بعضی ناشناخته های ان رفتار میکند این بود که همه رفتارها را متاثر از ماده دیدم وشدم مادی ... زمینی کامل اصلا ماوراء طبیعه هم ک چیز زمینی است فاصله بین زمین وهوا را هم اینقدر نزدیک دیدم که احساس گردم قابل تفکیک نیستند ....حالا دیگر دارم مالیخولیایی میشوم بروم بخوابم